داد بزن،برای انچه نمیتواند داد بزند،داد بزن،برای انچه نمیتواند سکوت را شکستن داد بزن،داد بزن برای فردایی بهتر،برای دردی سردتر،برای عشقی که نتون به او رسیدن داد بزن،داد بزن برای دستی لرزان ،گونه هایی خیس،صدایی سست پاهایی ناتوان،دادبزن. دادبزن برای حق گرفتن،برای داد زدن داد بزن،فریاد بکش،آه بکش،خالی شو از هرچی تهی تورا پر میکند،خالی شو. از هرچی درونت را گرم.میکند،میسوزاند بال و پرت را،خدارا صدا بزن،ندا کن یاری مهربانش را،ندا کن دست های گرمش را،ندا کن ندایش را، بخواه هر چه میپذرید تورا،دور شو از انچه تورا له میکند،دور شو از مار نزدیکت،که گر بگذد،پادزهرش مرگ است. نزدیک شو به اولیت دست هایی که تنت را لمس کرد،از یاد مبر شیر دادنش را،غم و غصه های شبش را،فراموش مکن لحظه های باتو بودنش را به یک نگاه هوس،ببوس،ببوس دست های پاکش را،که آب زمزم زیر پای او هیچ است. فریاد بکش،آرام شو،اقیانوس شو،ماهی هایی در درونت جاری کن که امید را از تو میگیرند،بپروران،ببخش،نوازش کن،ارام باش،عاشق باش،ولی،ولی فریاد بکش بر دست هایی که میخواهند بدزدند از تو حقیقت را،فراموش کن ثروت را،فراموش کن،دروغ را،فراموش کن فراموش کن فراموش کردن را،کور کن،چشم ظاهر بین را،ببر زبان زود قضاوت را،کر کن گوشی که نتواند بگیرد از حقیقت را.گردن بزن،گردن ناحقی را.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
شعر و متن های جدید،
،
:: برچسبها:
نوشته فریق محمدی،شعر و نثر های فریق محمدی،نمی تواند داد بزند فریق محمدی،شعر سال،بهترین شعر جدید سال،,